مدرسه مجازی قرآن کریم

آموزش صوت و لحن(استاد شاه میوه)

سلسله آموزشهای صوت و لحن قرآن کریم

تهیه و تنظیم : استاد غلام رضا شاه میوه اصفهانی


درس سی و هفتم  

«مبانی شناسی (11)   »

5- تناسب و همگونی لحن و صوت

میدانیم که زیر بنای یک فعالیت خوانندگی که درآن از ملودیها و نغمات مختلف با فواصل موجود در آنها استفاده می شود برخورداری از یک صدای مستعد ، آماده و استاندارد است . اما بهر دلیل ممکن است انسانها در برخی از ویژگی ها یا بخش های صدا دارای توانمندیهای خوب یا به همان میزان در برخی از آنها ضعف هایی داشته باشند . اما آنچه مسلم است این است که یک قاری قرآن پایه شیوه لحنی خود را به گونه ای انتخاب کرده و مورد استفاده قرار دهد که خصوصیات مثبت صدای وی در آن شیوه لحنی خود را بیشتر نشان داده و خصوصیات منفی آن صدا مخفی مانده یا کمتر بروز و ظهر کند . به چنین موضوعی در فن تلاوت قرآن تناسب و همگونی لحن و صوت گویند . این مسئله به دلیل اهمیتی که دارد جزو مبانی صوت و لحن قرار گرفته است زیرا فقدان آن بشدت به زیبایی موسیقی یک تلاوت ضربه وارد می کند اکنون برای درک بیشتر موضوع به شرح مصادیق مختلف آن می پردازیم :

یک : ناهمگونی در مساحت صدا

یکی از شایعترین موارد در قاریان بخصوص قراء ایرانی مبتدی یا متوسط این است که مساحت صدای خود را بدرستی نشناخته و به همین دلیل نمی توانند شیوه مناسبی از نظر مساحت و تدرّج نغمات قرآنی برای خود پیدا کنند مثلاً قاری با برخورداری از 11 درجه صوتی ( 1/5 اوکتاو) می خواهد از شیوه هایی مانند مصطفی اسماعیل یا شحات انور  استفاده کند که در آنها از 15 درجه صوتی یا ( 2 اکتاو ) استفاده شده است . و یا بالعکس گاه قاری دارای مساحتی کامل است اما به دلیل انتخاب شیوه غلط نقطه اوج نغمات قرآنی که ارائه می کند در وسط صدای او قرار می گیرد . بطوریکه وی احساس می کند با اینکه اوج نغمات را می خواند اما صدایش تا سه الی چهار درجه دیگر برای بالاتر خواندن جا دارد . در واقع نردبان صدای قاری در چنین مواردی بر نردبان نغمات منطبق نمی گردد .

دو : نا همگونی در جنسیت صدا از نظر بم و زیر

یکی از مصادیق همگونی صدا و لحن این است که شیوه انتخابی قاری با جنس صدای او منطبق باشد بطور واضح  چند مثال ارائه می کنیم . مثلا کسی که دارای صدای بم و ضخیم است ، صدایش با شیوه مرحوم عبدالباسط مطابقت و همگونی ندارد یا کسی که که دارای صدای زیر ( از نظر طبیعت اصلی صدا ) است . با شیوه ای مانند محمد عمران که نقطه اتکایش ارائه نفس های لحنی با بم بسیار قوی است همخوانی ندارد ؛ بطور کلی نیز  باید بگوییم کسانی که از اوج خوبی برخوردار نیستند یا از بم خوبی بهره مند نمی باشند نباید اصراری بر استفاده از این طبقات در شیوه لحنی خود داشته باشند و صدایشان را در محدوده ای بکار گیرند که در اصطلاح جزو "تنالیته" صدایشان می باشد .

سه : نا همگونی در انعطاف و تحرک صدا

روشن است که صداهای کثیر الانعطاف که قادر به اجراء سریعتر نت ها می باشند می توانند از شیوه های لحنی مختلفی استفاده کنند که در آنها دور تلاوت یا سرعت می تواند تند - میانه یا کند باشد اما معمولا عکس این مسئله صادق نیست یعنی افرادی که صدای آنان کم انعطاف و خشک است ، نمی توانند از شیوه های لحنی تند که در آنها نغمات با انعطاف و سرعت بیشتری اجراء می شوند بهره جویند . حال اگر کسی با یک صدای کم انعطاف بخواهد سبکی مانند حصّان یا مصطفی اسماعیل را بخواند قطعاً دچار ناهمگونی شده و احتمال فالش های او افزایش می یابد .

چهار : ناهمگونی در تحریر

بطور طبیعی افراد خوش صدا در قدرت تحریر دهی به صدای خود دارای توانمندیهای متفاوتی هستند بعضی خوش تحریرتر بوده و بعضی هم از تحریرهای متوسط و یا معمولی برخوردار هستند . از طرف دیگر در شیوه های قرائت گاه سبک هایی وجود دارد که اساس آنها بر عنصر تحریر است و یا تحریر نقش کلیدی در آن سبک ها ایفاء می کند در چنین شرایطی قاری باید از توانمندی تحریر صدای خود آگاه بوده و شیوه ای را انتخاب کند که متناسب با آن توانمندی است . برای مثال اگر صدای خوش تحریری ندارد از سبک هایی مانند شحات انور یا حصان استفاده نکرده و یا بالعکس اگر خوش تحریر است از شیوه ای استفاده ننماید که تحریر در آن نقش مهمی ندارد . علاوه بر این ، نوع تحریرها هم بسیار مهم است ، در مبحث مهارتهای لحنی در مورد انواع تحریر به طور تفصیل سخن خواهیم گفت و در اینجا به همین مقدار بسنده می کنیم .


 

پایان درس سی و هفتم