۱. آنچه در روایات در ارتباط با بهداشت و نظافت موی سر آمده این است که: «وَ مَنِ اتَّخَذَ شَعْراً فَلْیُحْسِنْ إِلَیْهِ، وَ مَنِ اتَّخَذَ شَعْراً فَلَمْ یَفْرُقْهُ فَرَقَةُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ بِمِنْشَارٍ مِنْ نَار»؛[1] هر کس مو بگذارد و آنرا شانه نزند خداوند در قیامت با شانه آتشین آنرا شانه میکند.
بدیهی است منظور از فرق در اینجا شانه زدن و مرتب کردن موی سر است نه فرق باز کردن؛ چرا که در لغت «فرق» به معنای جدا افکندن و فاصله انداختن میان اجزای یک چیز است و وقتی به مو نسبت داده میشود، به معنای شانه زدن و منظم کردن موها از یکدیگر است،[2] همانطور که خود شانه نیز دارای دندانه است تا بدین وسیله میان موها به طور منظم جدایی بیندازد. بر این اساس، روایت بالا در صدد بیان این مطلب است که انسان در بهداشت و نظافت موی سر باید مراقبت داشته باشد که یکی از این موارد شانه کردن مو است و گرنه در قیامت به جهت مراعات نکردن این مسئله مورد مؤاخذه قرار خواهد گرفت.
2. اما در ارتباط با فرق باز کردن برای موی سر، باید گفت؛ آنچه مسلم است این است که سیره پیامبر(ص) این نبود که موی سرش را بلند کند تا فرق باز کند: «وَ مِنْ کِتَابِ اللِّبَاسِ عَنْ أَیُّوبَ بْنِ هَارُونَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) کَانَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) یُفَرِّقُ شَعْرَهُ قَالَ لَا وَ کَانَ شَعْرُ رَسُولِ اللَّهِ (ص) إِذَا طَالَ طَالَ إِلَى شَحْمَةِ أُذُنَیْهِ»؛[3] ایوب بن هارون میگوید: از امام صادق(ع)، پرسیدم آیا پیامبر(ص) در مویهاى سر، فرق باز مىنمود؟ امام فرمود پیامبر اگر مو مىگذاشت حد اکثر تا نرمى گوش مىرسید.
«عَنْ عَمْرِو بْنِ ثَابِتٍ عَنِ الصَّادِقِ (ع) قَالَ إِنَّهُمْ یَرْوُونَ أَنَّ الْفَرْقَ مِنَ السُّنَّةِ وَ مَا هُوَ مِنَ السُّنَّةِ قُلْتُ یَزْعُمُونَ أَنَّ النَّبِیَّ (ص) فَرَقَ قَالَ وَ مَا فَرَقَ النَّبِیُّ (ص) وَ مَا کَانَتِ الْأَنْبِیَاءُ تُمْسِکُ الشَّعْر»؛[4] عمرو بن ثابت میگوید، امام صادق(ع) فرمود: مردم گمان مىکنند که فرق باز کردن در موى سر از سنت پیامبر(ص) است، و حال اینکه سنت نیست. گفتم مردم گمان مىکنند که پیامبر(ص) فرق مىگذاشت، فرمودند نمیگذاشت و پیامبران مو را بسیار بلند نگه نمىداشتند.
[1]. حمیری، عبد الله بن جعفر، قرب الإسناد، ص 70، قم، مؤسسه آل البیت(علیهم السلام)، چاپ اول، 1413ق.
[2]. ر.ک: بستانی، فؤاد افرام، مهیار، رضا، فرهنگ ابجدی عربی-فارسی، ص 661، تهران، انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1375ش؛ واسطی زبیدی، محب الدین سید محمد مرتضی، تاج العروس من جواهر القاموس، محقق، مصحح، شیری، علی، ج 13، ص 391 – 392، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، چاپ اول، 1414ق.
[3]. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص 70، قم، شریف رضی، چاپ چهارم، 1412ق.
[4]. همان، ص 71.