مدرسه مجازی قرآن کریم

آموزش صوت و لحن(استاد شاه میوه)

سلسله آموزشهای صوت و لحن قرآن کریم

مدرّس : استاد غلام رضا شاه میوه اصفهانی


درس سی  و سوم    

«مبانی شناسی ( 7 )   »

2- ترادف
رديف بودن الحان قرآني و رعايت فاصله موسيقايي هر رديف يا نغمه با قبل از خود يکي از مباني اصلي در فنون آوازي از جمله تلاوت قران کريم است . در حقيقت چنين موضوعي از ذات موسيقي نشأت مي گيرد زيرا در موسيقي هر ملودي يا نغمه اي بايد با پيش از خود مطابقت و همگوني داشته باشدبه عبارت ديگر نت هاي شروع در هر نغمه بايد به گونه اي آغاز شود که در مقایسه با آخرين نت يا بطور کلي با آخرين نغمه احساس فالش   يا خروج را در شنونده به وجود نياورد . در مسابقات قرآن کريم در رشته قرائت يا ترتيل به اين موضوع توجه شده و در آيين نامه مربوط به لحن ناهمگوني رديف ها جزء موارد بسيار مهم لحاظ گرديده است.گاه در تلاوت افراد تازه کار ديده مي شود که پس از اجراي يک نفس لحني يا رديف آهنگ ،نغمه بعدي از درجه غير مناسب شروع مي شود مثلا اگر نغمه قبلي روي نت
Re بوده است وبايد شروع نغمه بعدي از نت Sol باشد بناگاه قاري از نتFa نصف بمل  آغاز ميکند که نسبت به قبل نتي فالش   و خارج محسوب مي گردد يا مثلاً بعد از قرار در همان نغمه مي خواهد به درجه هشتم يا اکتاو منتقل شود اما به جاي آن نت هفتم را اجرا مي کند.بنابراين يکي از مباني مهم در موسيقي تلاوت رعايت همگوني نغمات يا ترادف است. در مورد رديف خواني کاربرد ديگري هم در موسيقي وجود دارد که با مفهوم مورد نظر ، در اينجا متفاوت است و آن اينکه در موسيقي سنتي ابران اجراء رديف هاي آوازي در مکاتب مختلف آن به روايات افراد مختلف تفاوت دارد مثلاً رديف ميرزا عبداله يا رديف عبداله دوامي از جمله رديفهاي مشهور است که خوانندگان ممکن است از هر کدام از آنان تبعيت کرده و گوشه هاي آواز ايران را به شيوه اي که آنان ثبت و ضبط کرده اند بخوانند.

اما در تلاوت قرآن رديفهاي مشخصي وجود ندارد و هر قاري ممکن است در استفاده از مقامات و مشتقات آنها شيوه اي مخصوص  به خود داشته باشد اما همواره سعي قاري بر اين است که اصل ترادف و همگوني بين نغماتش حفظ شود براي نمونه به طور معمول و در غالب تلاوتهاي مرحوم مصطفي اسماعيل شاهد آن هستيم که ايشان با مقام بيات آغاز نموده و پس از اجراي نغمات فرعي بيات و يا مقامات مرکب بيات به مقاماتي مانند حجاز يا صبا منتقل گرديده سپس از مقاماتي مانند نهاوند ،سيکا،چهارکاو راست استفاده مي نمايد در حالي که مرحوم شحات انور پس از شروع در بيات به فاصله کوتاهي به مقام راست منتقل و مدت زيادي را در مقام راست و فرعيات آن باقي مانده به دنبال آن به سيکا يا چهارکا و در ادامه به حجاز ،صبا،نهاوندو در پايان به مقام بيات منتقل مي شود.علاوه بر تفاوت در چينش نغمات و رديف ها ،اساساً برخي از قراء از برخي از مقامات يا استفاده نکرده ويا اهميت بيشتري به آن داده اند به عنوان مثال در تلاوت مرحوم عبدالباسط بسيار به ندرت از مقاماتی مانند سيکا ،نهاوند و کرد استفاده شده است بطوريکه به نسبت مجموعه تلاوتهاي وي مي توان به جرأت گفت که ايشان ميانه خوبي با دو مقام اول نداشته و از مقام کرد هم اساساً استفاده نکرده است در حاليکه در تلاوت قاري مانند مرحوم محمد محمود رمضان مقام کرد و اثر کرد محور اصلي تلاوت بوده و به همين سبب رنگ خاصي به تلاوت وي بخشيده است.تفاوت ديگري که در بين قراء در استفاده از رديف ها وجود دارد اين است که ممکن است يک قاري فقط از يک بخش مقام استفاده کرده و از ساير اجزاء آن صرف نظر نموده باشد براي مثال مرحوم عبدالباسط غالباً(بيش از 90 %) فقط به اجراء حجاز نوا بسنده کرده درحاليکه مرحوم مصطفي اسماعيل و بسياري از قراء ديگر به مشتقات حجاز به طور کامل  پرداخته اند از جمله حجازدوکا،حجازنوا،حجاز حسيني و حجازمحیر ؛ يا شيخ طبلاوي در تلاوت خود تنها به بخش اول يا قرار نهاوند اشاره کرده است و از مابقي رديفهاي نهاوند استفاده اي ننموده است.
بنابراين بايد توجه داشت که عليرغم آزادي در چينش الحان و نغمات در کنارهم در يک تلاوت توسط قاري چگونگي ترادف و در کناهم قرار دادن آنهاموضوعي است که بايد مورد توجه قاري قرار گيرد بطوريکه اجزاء تلاوت با يک نظم موسيقايي و منطقي در ساختارکلي تلاوت در کنارهم قرار گرفته و گوش مستمع از اين پيوستگي و همگوني ارضاء شود.

پایان درس سی  و  سوم